دیو و دلبر :
یک جادوگر که به شکل یک زن گدا در آمده از قلعه یک شاهزاده بی رحم و خودخواه بازدید می کند و در ازای پناه گرفتن در برابر طوفان یک گل رز طلسم شده به او تقدیم می کند. هنگامی که او امتناع می کند، او هویت خود را فاش می کند . شاهزاده را به یک جانور و خدمتکارانش را به وسایل خانه تبدیل می کند.
این طلسم تنها در صورتی شکسته می شود که شاهزاده یاد بگیرد که دیگری را دوست داشته باشد و در ازای آن قبل از افتادن آخرین گلبرگ او را دوست داشته باشند یا برای همیشه یک جانور باقی می ماند.
چند سال بعد در یک روستای مجاور. بل، دختر عاشق کتاب یک مخترع عجیب و غریب به نام موریس رویای ماجراجویی را در سر می پروراند. او اغلب از گاستون، یک شکارچی خودشیفته که می خواهد…