انیمیشن لیدی و بانو :
در سال 1909، در یک شهر کوچک، “جیم عزیز” به همسرش “عزیز” یک توله سگ کوکر اسپانیل به عنوان هدیه کریسمس می دهد. این توله سگ که لیدی نام دارد با ناز و نوازش صاحبانش بزرگ میشود . با سگهای همسایهاش جوک (یک اسکاتی ) و تراستی (یک خونگرم مسن ) دوست میشود. در همین حال، در سراسر شهر، یک تریر ولگرد به نام ترمپ از ضایعات و دستمزدها تغذیه می کند و دوستانش پگ پکن و گاو بولداگ را از دست سگ شکار محلی آزاد می کند.
ترمپ با فرار از سگگیر عصبانی، خود را در محله لیدی میبیند. او شنیده می شود که یک بانوی مضطرب با جوک و تراستی در مورد رفتارهای دور ناگهانی صاحبانش نسبت به او صحبت می کند. هنگامی که جوک و تراستی این را استنباط می کنند به این دلیل است که دارلینگ باردار است. ترامپ خود را به عنوان “صدای تجربه” وارد مکالمه می کند و به لیدی هشدار می دهد که “وقتی کودکی وارد خانه می شود، سگی نیز بیرون می رود”. جوک عصبانی او را از حیاط بیرون می کند…