تو هرگز واقعا اینجا نبودی :
جو یک اسلحه اجیر شده آسیب دیده است که در نجات دختران قاچاق شده با استفاده از روش های وحشیانه علیه ربوده کنندگان آنها متخصص است. او در خانه دوران کودکی خود در شهر نیویورک از مادر سالخورده خود مراقبت می کند . جو فلاش بک هایی از آزار و اذیت او و مادرش از سوی پدر خشن خود و گذشته وحشیانه اش در ارتش و اف بی آی دارد و افکار خودکشی او را نگران می کند.
هنگامی که او یک شب به خانه می آید، مویزس. پسر آنجل، جو را می بیند، که به عنوان واسطه بین جو و سرپرستش، جان مک کلیری، عمل می کند. جو به مک کلیری می گوید که آنجل آدرس او را می داند و ممکن است یک خطر امنیتی باشد. مک کلیری به جو شغل جدیدی از آلبرت وتو، سناتور ایالت نیویورک منصوب می کند . وتو مبلغ هنگفتی را برای نجات دختر ربوده شده خود، نینا، پیشنهاد کرده است. او آدرس یک فاحشه خانه را برای مشتریان ثروتمندی که از طریق یک پیامک ناشناس فرستاده شده بود به جو می دهد.
جو فاحشه خانه را مخفی می کند. چندین نگهبان و حامیان امنیتی را می کشد و نینا را نجات می دهد. در حالی که جو و نینا منتظر ورود وتو به اتاق هتل هستند. اخبار گزارش می دهند که وتو خودکشی کرده است. افسران پلیس با کمک کارمند میز به اتاق دسترسی پیدا می کنند، کارمند را می کشند و نینا را می گیرند. جو پس از کشتن افسری که برای کشتن او فرستاده شده بود فرار می کند.